۱۸ آبان ۱۳۸۹

تیوپ فرغون گل محمد

روانشناسان می گویند بازی بیش از آنکه برای کودک جنبه سرگرمی داشته باشد کاری جدی است .
ما از شیطنت و شری کودکانمان گله می کنیم ولی از خودمان فراموش کرده ایم .
من 4 سال بیشتر نداشتم . گل محمد ( پسر عمویم که همسن پدرم است ) رفته بود سبزوار و از آنجا برای فرغونش یک تیوپ نو خریده بود .ما بچه ها همیشه در آرزوی این بودیم که از یک جایی یک جفت دستکش نو یا یک تیوپ باحال دوچرخه گیربیاوریم و باهاش تیرکمون درست کنیم برای زدن گنجشک ها.
رضا پسر گل محمد با دیدن تیوپ آنر کش رفته و آورد پیش عباس (داداشم که از من 4 سال بزرگتر است ) عباس هم بلافاصله تیوپ رو با یک قیچی برداشت و سه نفری رفتیم پشت بام . شروع کردیم به قیچی زدن این تیوپ و باهاش چندین جفت کش خوب برای تیرکمون درست کردیم .
غافل از اینکه گل محمد میاد خانه و میبینه تیوپ نیست سراغ رضا رو می گیره دخترش میگه رضا با یه تیوپ رفت کوچه . خبر به پدرم رسیده و اونم سراغ عباس رو می گیره . وقتی پدرم با صحنه تیوپ پاره پاره شده و عباس قیچی بدست مواجه میشه مثل کوه آتشفشان ناراحت میشه .
هنوز صحنه کتک خوردن عباس جلوی چشممه. بابام یک تیپا می زد یک چوبدستی عباس هم دادش به هوا رفته بود . ولی من چون بچه تر بودم یک پس گردنی جون دار خوردم و از بقیه کتک ها معاف شدم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر